معنی قلب شناسی - جستجوی لغت در جدول جو

قلب شناسی(قَ شِ)

لغت نامه دهخدا

قلب شناسی

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قلب شناس — تصویر قلب شناس

قلب شناس

آنکه زر و سیم ناسره را بشناسد، آنکه باطل را از حق تمیز دهد، کسی که مردم ریاکار را تشخیص دهد، برای مثال گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ / یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود (حافظ - ۲۲۶)

فرهنگ فارسی عمید

چوب شناسی

(شِ)

عمل چوب شناس، علم شناختن چوبها

لغت نامه دهخدا

اسب شناسی

(اَ شِ)

فن ّ معرفت انواع اسب و حالات آن. فروسه. فروسیت. (منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

قلب شناس

(پَ اَ کَ)

آنکس که سیم و زر قلب را شناسد. ممیز زری که در میانۀ آن مس یا روی بود. (آنندراج) ، که حق را از باطل تمیز دهد. که ریاکار را بشناسد

لغت نامه دهخدا

قلب شناس

آنکس که سیم و زر قلب را شناسد، کسی که حق را از باطل تمیز دهد، ریا کار را بشناسد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اسب شناسی — تصویر اسب شناسی

اسب شناسی

فن معرفت و شناخت انواع اسب و حالتهای آن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

علم الأعصاب

دیکشنری فارسی به عربی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

Neuroscience

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

neurosciences

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

神经科学

دیکشنری فارسی به چینی

عصب شناسی

عصب شناسی، مغز و اعصاب

دیکشنری اردو به فارسی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

عصب‌شناسی

دیکشنری فارسی به اردو

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

স্নায়ুবিজ্ঞান

دیکشنری فارسی به بنگالی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

ประสาทวิทยาศาสตร์

دیکشنری فارسی به تایلندی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

sayansi ya neva

دیکشنری فارسی به سواحیلی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

sinirbilim

دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

神経科学

دیکشنری فارسی به ژاپنی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

신경과학

دیکشنری فارسی به کره ای

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

נוירוֹביולוגיה

دیکشنری فارسی به عبری

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

нейронаука

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

ilmu saraf

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

न्यूरोसाइंस

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

neuroscienze

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

neurociencia

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

neurociência

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

neurobiologia

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

нейронаука

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

Neurowissenschaft

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از عصب شناسی — تصویر عصب شناسی

عصب شناسی

neurowetenschap

دیکشنری فارسی به هلندی